English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6494 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
We should not indulge in personalities. U نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
She is the talk of the town . U همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
Lets talk man to man . U بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
in relation to U راجع به
as to U راجع به
relative U راجع
about U راجع به
apropos of U راجع به
regarding U راجع به
with respect to U راجع به
respecting U راجع به
pertianing U راجع
on U راجع به
regarded U راجع بودن به
pertian U راجع بودن
regard U راجع بودن به
tuch U راجع بودن به
regards U راجع بودن به
regards U رعایت راجع بودن به
peronality U انتقادات راجع به شخصیت
regard U رعایت راجع بودن به
regarded U رعایت راجع بودن به
in regard to U راجع به در خصوص نسبت به
with relation to U نسبت به راجع به در باره
to expatiate on a subject U راجع یک موضوع زیادگویی کردن
bestiary U رساله یامقاله راجع بحیوانات
with regard to U نسبت به در باره راجع به در خصوص
my sentiment toward him U انچه من راجع باواحساس میکنم
real action U دعوی راجع به اموال غیر منقول
hypochondria U اضطراب واندیشه بیهوده راجع بسلامتی خود
I must think things over. U باید راجع به این چیز ها فکر کنم
mammalogy U یک شاخه از جانور شناسی که راجع به پستانداران است
actinochemistry U مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
hypochondriasis U اضطراب واندیشه بیهودی راجع بسلامتی خود
let us play U بازی کنیم
let us be brief U کوتاه کنیم
let us be brief U مختصر کنیم
briefly speaking U مختصر کنیم
let us say U فرض کنیم
We move out on the 1st. U ما یکم بارکشی می کنیم.
Let us suppose ... U حالا فرض کنیم که ...
let ab be equal to cd U فرض کنیم ab با cd برابرباشد
publicists U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicist U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
let us make a p for home U کوشش کنیم زودبخانه برسیم
peach and straddle U بالا می کشیم وخرابش می کنیم
We'd like to pay separately. ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
We live in the Machine Age . U ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
I want to swim ,are you on ? U اهلش هستی شنا کنیم ؟
apocrypha U کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده
We've given notice that we're moving out of the apartment. U ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
We should be leaving now. U باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
We are living in the age of mass communication. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
Let's drop the subject. U از این موضوع صرف نظر کنیم .
it can be altered at pleasure U هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
i had best to leaveit U بهترین کاران است که ان راول کنیم
Lets suppose the news is true . U حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
starting with the issue of July 1 U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
We finally succeed in making a radio contact. U عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
We must inquire into this matter. U درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
A rapid response would be appreciated. U از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
It's time to prepare the meal. U وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
We all think he is very nice. U ما همه فکر می کنیم که او [مرد] آدم خوبی است.
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
Supposing it rains , what shall you do ? U فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
Well, now everyone's here, we can begin. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
Let's play for keeps. U بیا جدی بازی کنیم. [روی پول یا هر چیزی بها دار]
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
united nations organization U سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
mouths U صحبت
confabulation U صحبت
mouthed U صحبت
colloquy U صحبت
mouth U صحبت
colloquies U صحبت
mouthing U صحبت
chitchat U صحبت
parle U صحبت
conversing U صحبت
converses U صحبت
conversed U صحبت
converse U صحبت
talks U صحبت
collocutor U هم صحبت
talk U صحبت
talked U صحبت
confabulate U صحبت کردن
duologue U صحبت دونفری
cross talk U تداخل صحبت
conversable U خوش صحبت
conversationist U خوش صحبت
to talk [to] U صحبت کردن [با]
coze U صحبت خودمانی
private talk U صحبت خصوصی
shoptald U صحبت بازاری
articulating U ماهر در صحبت
telephone frequency U فرکانس صحبت
natter U صحبت دوستانه
nattered U صحبت دوستانه
nattering U صحبت دوستانه
natters U صحبت دوستانه
pillow talk U صحبت خودمانی
She refused to open her oips . U لب به صحبت بازنکرد
talk up <idiom> U صحبت درمورد
my inter locvtor U طرف صحبت من
chitchat U صحبت کوتاه
dialogues U گفتگو صحبت
chit chat U صحبت کوتاه
conversationalist U خوش صحبت
speech U صحبت نطق
sniffles U صحبت تودماغی
conversationalists U خوش صحبت
articulate U ماهر در صحبت
articulates U ماهر در صحبت
asides U صحبت تنها
well-spoken U خوش صحبت
well spoken U خوش صحبت
speaks U صحبت کردن
speak U صحبت کردن
chit-chat U صحبت کوتاه
sniffle U صحبت تودماغی
dialogue U گفتگو صحبت
aside U صحبت تنها
sniffling U صحبت تودماغی
talk U صحبت کردن
sniffled U صحبت تودماغی
speeches U صحبت نطق
talked U صحبت کردن
talks U صحبت کردن
chatty U خوش صحبت
letters of administration U حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
sniffled U تودماغی صحبت کردن
To speak elaborately. U با آب وتاب صحبت کردن
sniffle U با فن فن صحبت یاگریه کردن
There is some talk of his resigning. U صحبت از استعفای اوست
hobnob U صحبت دوستانه کردن
hobnobbed U صحبت دوستانه کردن
hobnobbing U صحبت دوستانه کردن
hobnobs U صحبت دوستانه کردن
To speak with freedom. U آزادانه صحبت کردن .
take exception to <idiom> U مخاف صحبت کردن
pipe up <idiom> U بلندتر صحبت کردن
hold forth <idiom> U صحبت کردن درمورد
harp on <idiom> U بانارضایتی صحبت کردن
go on <idiom> U زیادی صحبت کردن
cramp one's style <idiom> U محدودکردن صحبت یارفتارشخصی
They have got engrossed in conversation . U صحبت آها گه انداخته
Sh spoke in such a way that… U طوری صحبت کرد که
tell (someone) off <idiom> U با عصبانیت صحبت کردن
waste one's breath <idiom> U بی نتیجه صحبت کردن
to speak candidly <idiom> U بی پرده صحبت کردن
To pay money. To make a payment. U بی پرده صحبت کردن
To refer to implicitly. To hint. U درپرده صحبت کردن
interlocutors U طرف صحبت هم سخن
At this point of the conversation. U صحبت که به اینجا رسید
weigh one's words <idiom> U مراقب صحبت بودن
interlocutor U طرف صحبت هم سخن
sniffle U تودماغی صحبت کردن
to speak [about] U صحبت کردن [در باره]
sniffling U تودماغی صحبت کردن
geste U کار نمایان هم صحبت
dialogue U صحبت با شخص دیگر
sniffling U با فن فن صحبت یاگریه کردن
he was talking about me U درخصوص من صحبت می کرد
to speak to somebody U با کسی صحبت کردن
blather U صحبت بی معنی واحمقانه
whispery U اهسته صحبت کننده
monolog U تک سخنگویی صحبت یک نفری
gest U کار نمایان هم صحبت
monologue U تک سخنگویی صحبت یک نفری
to switch on U طرف صحبت کردن
sniffled U با فن فن صحبت یاگریه کردن
sniffles U تودماغی صحبت کردن
dialogues U صحبت با شخص دیگر
monologues U تک سخنگویی صحبت یک نفری
To talk in measured terms . To talk slowly. U شمرده صحبت کردن
dialog U صحبت با شخص دیگر
sniffles U با فن فن صحبت یاگریه کردن
Speaking. [on the phone] U [من] پشت تلفن صحبت می کنم.
talk shop <idiom> U درموردکار شخصی صحبت کردن
have a word with <idiom> U بطورخلاصه صحبت ومذاکره کردن
He talked in this connection (vein). U دراین زمینه صحبت کرد
So much for theory! <idiom> U به اندازه کافی از تئوری صحبت شد.
To talk like a book . U لفظ قلم صحبت کردن
to speak fluently U بطور روان صحبت کردن
lisped U نوک زبانی صحبت کردن
squeak U با صدای جیغ صحبت کردن
lisping U نوک زبانی صحبت کردن
lisps U نوک زبانی صحبت کردن
break in U درمیان صحبت کسی دویدن
break-in U درمیان صحبت کسی دویدن
break-ins U درمیان صحبت کسی دویدن
lisp U نوک زبانی صحبت کردن
squeaked U با صدای جیغ صحبت کردن
break in upon U قطع کردن صحبت کسی
throw in U مطلبی بر صحبت کسی افزودن
squeaks U با صدای جیغ صحبت کردن
Recent search history Forum search
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1How to work out when you totally don't want to?
1چطوری میتونیم از استخر و باشگاه ورزشی اینجا استفاده کنیم
1No hablas espagnol
1nonconversation
1preppy
1after all
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
2what time we must use make up one's mind?
1Let slip package
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com